آرمین زرنگ
سلام به شکلات مامان و دوستای خوب وبلاگیمون خوبید؟ پنج شنبه هفته گذشته سالگرد فوت مادربزرگم بود شبش خواب مادر بزرگ مامانمو دیدم یعنی مامان مادر بزرگم(روحشون شاد) بخاطر همین تا بیدار شدم رفتم و حلوا درست کردم عصری هم سه تایی رفتیم سر مزارشون. شما تازه از خواب بیدار شده بودی کسل بودی منم اصرار که عکس بگیرم بعد سری زدیم خونه آقاجون و واسشون حلوا بردیم بعد هم خونه باباجون شام هم موندیم روز جمعه همش خونه بودیم. هر موقعه به بیکاریم فک میکنم حالم بد میشه. نمیتونم تحمل کنم زندگیم تغییر کرده و ... خلاصه کل روز بیحال بودم نفسم وقتی م...